محل تبلیغات شما
زنی موهایش را چید همانند وقتی کودکی سیب را از درختی میچیند میچیند و گاز میزند با همان شجاعتی که کودک از پرچین همسایه بی اجازه سیب میچیندزنی موهایش را چید تا گاز زند آن عشق های سرخی را که هرچه ماندند کال تر شدند و کال گندیدند زنی موهایش را چید تا فراموش کند نوازش دستهایی را که گیسوانش را به فریب آلودند . زنی موهایش را چید برای آنکه خسته بوذ از نگی و طنازی . نگی کردن مرد میخواهد عشق میخواهد قدر میخواهد قدرت را که ندادند بار اول که دلت شکست خنده هایت را کوتاه تر میکنی بار دوم . نگاهت معصومیتش را می گوشه نی نی چشمت بذر شک کاشته میشود بار سوم .دلت نمیلرزد از لمس دست یار .بغض ات را مردانه فرو میخوری و یاد میگیری فراموش کنی لطافت نه را گوشهایت را برای شنیدن حرف دل کر میکنی .یاد میگیری لال شوی برای گفتن مکرر دوستت دارم ها چرتکه ذهنت را آماده میکنی .برای نگی و لوندی ات بهایش را طلب میکنی .کجا رفت آن روح نه ؟ نمیدانم . در کدامین شکست .شکست ؟! بخاطرم نیست باز هم میشکنی میشکنندت ناگهان خشم فرو خورده ات را با چیدن موهایت فریاد میزنی در دنیایی که قدر احساس نه را نمیدانند در دنیایی که از عطر گیسوانت تنها یادگاری بر بسترشان میخواهند از لبانت تنها بوسه طلب میکنند و نه سخن عاشقانه باید زن بودنت را فراموش کنی طنازی این دوره تنها برای یک شب هم آغوشی ساده است . بگذار موهایم را کوتاه کنم .بگذار آنقدر لاغر شوم تا برجستگی های تنم محو شود میخواهم نگاهم سرد شود میخواهم برای همه زن نباشم .بگذار در خیال این آدمهای کوته فکر من نه مرد باشم و نه زن میخواهم کمی برای خودم انسان باشم شاید روزی مردی با نگاهش باز به یادم آورد آن عشوه گری های سابق را یک مرد گر مرد باشد آنچنان روح نه ات را بیدار میکند که خرامیدن و طنازی ات نه موی بلند میخواهد نه قوس کمر موهایم را چیدم درست مانند سیبی سرخی که نگاه هر کس و ناکسی را به خود جلب میکرد میخواهم کمی با خودم خلوت کنم میخواهم گوشه ذهنم صندوقی چوبی گذارم درش را باز کنم درونش رویای پیرهن سپید عروسی .تاج و گیس بلند بافته را بگذارم . خیال تکیه کردن به شانه های مردانه را آن طرف تر جا میدهم آرزوی نگاه عاشقانه . کلام های جانم نفسم عمرم خانمم را در پارچه گلداری چهار تا میکنم و روی خیالم قرار میدهم رویشان رویای مادر شدن را میپچنم فوت و فن لوندی کردن و نگاه های عاشقانه را بقچه میکنم و در پایان در صندوقچه چوبی ام را میبندم و گوشه امن خیالم قرار میدهم هر که میخواهم فارغ از زن بودن کمی به دنیا نگاه کنم .کسی انسانیتم را میبیند .به راستی کسی انسانیتم را میخواهد ؟ موهایم را میچینم آنقدر کوتاه که باد هم نتواند در میانش چشم چرانی کند زنی موهایش را چید زیر درخت سیب نشسته و بی خیال از پاک شدن رژ لب سرخش سیب سرخ گاز میزند نگاهش خیره به عابران پیاده است . نگاهش درد ندارد انگار از درد های پی در پی بی حس شده تنها با بی تفاوتی سیب سرخی را با پوست گاز میزند .زنی نگی اش را قدر میداند زنی با موهای کوتاه نشسته و سیب میخورد

برای زنانگی ات برقص !

دنیای غافلگیر کننده

چه کسی پنیر من را جابجا کرد؟!

زنی ,های ,میخواهم ,چید ,موهایش ,ات ,زنی موهایش ,را چید ,موهایش را ,را که ,موهایم را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صراط مستقیم